این داستان خیلی تکون دهندس اشک منو در اورد
 
درباره وبلاگ


عاشقانه های من تقدیم به یگانه عشق زندگیم
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 74
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 61926
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



عاشقانه
جملات عاشقانه ی من تقدیم به یگانه عشق زندگیم




روزی دخترکی که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می‌کرد از خواهرش

پرسیدمادرمان کجاست؟

خواهر بزرگش پاسخ داد که مادر در بهشت است؛ دخترک نمی‌دانست

که مادر آنها به دلیل کار زیاد و بیماری صعب العلاج، چشم از جهان فرو

بسته بود.

کریسمس نزدیک بود و دخترک مدام در مقابل ویترین یک فروشگاه کفش

زنانه لوکس می‌ایستاد و به یک جفت کفش طلایی خیره می‌شد. قیمت

کفش ۵۰ دلار بود و دخترک افسوس می‌خورد که نمی‌تواند کفش را

بخرد.

کریسمس فرا رسید و پدر دو دختر که در معدن کار می‌کرد مبلغ ۴۰ دلار

را برای هر کدام از بچه‌ها کنار گذاشت تا این که در هنگام تحویل سال به

آنها داد. دخترک بسیار آشفته شد و فردای آن روز سریع کیف و کفش

قدیمی‌اش را به بازار کالا‌های دست دوم برد و آن را با هر زحمتی که بود

به قیمت ۱۰ دلار فروخت؛ سپس فورا به سمت کفش فروشی دوید و

کفش طلایی را خرید. در حالی که کفش را به دست داشت، پدر و

خواهرش را راضی کرد تا او را تا اداره پست همراهی کنند. وقتی به

اداره پست رسیدند، دخترک به مأمور پست گفت که لطفاً این کفش را

به بهشت بفرستید. مأمور پست و خانواده دختر سخت تعجب کردند؛

مأمور با لبخند گفت که برای چه کسی ارسال کنم؟ دخترک گفت که

خواهرم گفته مادرم در بهشت است من هم برایش کفش خریدم تا در

بهشت آن را بپوشد و در آنجا با پای برهنه راه نرود، آخر همیشه پای

مادرم تاول داشت..

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, :: 6:36 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمد